**داستان عمو نوروز **
سلام مقدمه ای کوتاه ! عمو نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند،خیلی هم اصلی اند . داستان عمو نوروز داستانی است عاشقانه . که منتظر زنی است که میخو اهند با هم ازدواج کنند.(ازدواج مقدس شاه و الهه) آن زن بی نام (سال)عاشق عمو نوروز (شاه). زن صاحب خانه و مرد مسافر که دیدار این دو هرگز اتفاق نمی افتد و همیشه ادامه دارد. سیاهی صورت حاجی فیروز مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان است . یک روزالهه هوس میکنه به زیر زمین سفر کنه زمان رفتن تمامی زیور آلاتش رو با خودش میبره او باید از هفت دروازه زمین رد میشد خواهری که فرمانروای زیر زمین است بسیار حسود و به نگهبانان دستور میدهد که در هر دروازه مقداری از زیور آلاتش را بگیرند طور...