نورا جون نورا جون ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

*** نورا الهۀ نور***

**داستان عمو نوروز **

 سلام مقدمه ای کوتاه ! عمو نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند،خیلی هم اصلی اند . داستان عمو نوروز داستانی است عاشقانه . که منتظر زنی است که میخو اهند با هم ازدواج کنند.(ازدواج مقدس شاه و الهه) آن زن بی نام (سال)عاشق عمو نوروز (شاه). زن صاحب خانه و مرد مسافر که دیدار این دو هرگز اتفاق نمی افتد و همیشه ادامه دارد. سیاهی صورت حاجی فیروز مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان است . یک روزالهه هوس میکنه به زیر زمین سفر کنه زمان رفتن تمامی زیور آلاتش رو با خودش میبره او باید از هفت دروازه زمین رد میشد خواهری که فرمانروای زیر زمین است بسیار حسود و به نگهبانان دستور میدهد که در هر دروازه مقداری از زیور آلاتش را بگیرند طور...
20 اسفند 1391

نورا در کمد دیواری...!

امروز بعد ازظهریه سری وسایلای اضافه بر سازمان داشتیم که بردیم خونه مامان صوری بذاریم داخل کمد دیواری ،علیرضا از چهارپایه بالا رفت و نشست طبقه بالای کمد وبه جمع وجور کردن نورا مرتب نگاش میکرد و ناز وغمزه میومد هر از چند لحظه یه غر کوچولو که بره پیش بابایی من که دیدم ول کن معامله نیست بغلش کردم و دادمش به علیرضا ... ای جانم کاش بودید وحسش و می دیدید آخ بمیرم واسه اون ذوق کردنش چنان خنده از ته دل میکرد ورج و وورج میکرد اون بالا که نگو بر عکس دوربین نبرده بودم ولی با موبایلم چند تایی عکس گرفتم اگر کیفیتشون خوب نیست به قشنگی نگاهتون ببخشید. بذارید اول کمد دیواری رو بهتون نشون بدم : مابقی رو ادا...
19 اسفند 1391

تقویم 1392 با نورا جون...

قربون اون زیباییت برم من مامان که همه جورِ ماهی جیگرم تک برگ این هم  2 تا فصل از تقویم 4 فصل نورا جونم   فصل پائیز فصل زمستان   ♣ باتشکر از دوست خوبم نسیما جون  که زحمت درست کردن این  تقویم ها  رو به عهده داشتن ♣   قابل ذکرِ بگم که فصل بهار و تابستون رو هم نسیما جون خیلی زیبا طراحی کردن اما من موفق به آپلود و گذاشتن عکسها در این پست نشدم اما میتونید به پیوندهای روزانه وب نورا جون سر بزنید نسیما جزء دوستان من هست وتصاویر رو در وب ایشون ببینید. ...
18 اسفند 1391

گفتنی ها برای نورا...

 به نام خاق هستی و بوجود آورنده تو گل زیبای در حال شکفتنم آرام آرام میبینم که گلبرگهای زیبایت از هم باز میشوند تا تو را به گلی کامل تبدیل کنند غافل از اینکه گل نورسته من دیر زمانی است که بوی عطرش تمام فضای دنیا را از آن خود کرده است. عزیزم با تمام قدرت تورا از وجودم سیراب میکنم وبا دستانی که روز به روز خط خطی تر می شوند وجودت را از هجوم بادهای خزان محافظت میکنم . باشد تا تمامی عالمیان به تماشای گل زبای من بنشینند تا شاید شبنمی از وجودش بر سر انها بچکد. زیبایم با تمام وجود به داشتن تو بر خودم می بالم وخدا را شکر می گویم که برکت تمام جهان را بر وجودم فروریخت وتو را در دامنم نهاد برایت ارزو میکنم که همیشه شاداب و ...
18 اسفند 1391

فرشته ای به نام مادر .........

♥ کودکی که آماده تولد بود ونزد خدا رفت واز او پرسید:فردا شما مرا به زمین می فرستید،اما من به این کوچکی وبی هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند به او پاسخ داد:در میان بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته ام ،او از تو نگهداری خواهد کرد. کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند،او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:اگر همین حالا باید بروم پس لطفا” نام فرشته ام را به من بگویید؟ خداوند شانه او را نوازش کرد وپاسخ داد: نام فرشته ات اهمیتی ندارد، میتوانی آنرا ♥مادر♥ صدا کنی..... ♥   ...
18 اسفند 1391

توپ بازی !

علیرضا واسه نورا  2 روز پیش توپ گرفت. توپ داشت اما نه از نوع اسفنجی به محض اینکه توپها رو دید چنان صدایی بهتره بگم چنان جیغی از ته دل کشید ومیخندید که خدا میدونه جیغ خوشحالی بود . همون لحظه احساس کردم که احساس رضایت و خواسته شو به من وعلیرضا رسوند و از این موضوع خیلی خوشحالم چون این 2/3روزه هرچی اسباب بازی هاشو میارم که بازی کنه فقط با  این توپها سر گرمِ. *لحظه قبل از دیدن توپها * قربون اون ژست فوتبالیستیت مادر ...
17 اسفند 1391